خاطرات حسن روحانی: آن زمان یک عدد نان سنگک بزرگ سه ریال بود. فکر کردم روزی یک عدد نان برای ناهار و شام و صبحانه کافی است؛ بنابراین هفت ریاا دیگد برای من باقی میماند. صبح روز بعد به قصابی نزدیک مدرسه رفتم و از قصاب خواستم به اندازه پنج ریال به من گوشت بدهد. قصاب نگاهی به من کرد و گفت: آقا پنج ریال گوشت نمیشود!