ابراهیم میرزای پسر عمادالدوله می خواست با ما به فرنگ بیاید گفتم تو باید با زن خودت و امین الدوله بروی مکه، حالا هم برو، او را از صرافت آمدن انداختیم. یک ساعت از دسته گذشته جانشین آمد عرض کرد وقت حرکت است. اول آمدیم توی طالار بزرگ، کشیش اعظم تفلیس به حضور آمد، خطابه خواند، اظهار التفاتی به او شد. تمام صاحب منصب ها و جنرال ها و قونسول ها که روز ورود حاضر بودند