از جلسه هیأت دولت، پس از چند مصوبه، به دفترم برگشتم.كارها را انجام دادم و براى شام به دفتر آقاى [محمد] يزدى، ریيس قوه قضایيه رفتم. آقاى ناطق [نوری، رییس مجلس] هم آمد وگزارشى از سفر به روسيه را داد. از موضع روسها در مقابل شانتاژهاى غربىها، خيلى راضى است؛ جالب است و به نفع ما.
دربارة انتخابات [ریاستجمهوری] صحبت شد. آقاى يزدى گزارش داد كه جامعه مدرسين [حوزه علمیه قم]، حاضر نيست براى تأييد آقاى ناطق بيانيه بدهد، ولى موافقت كرده كه آقاى [رضا] استادى در مصاحبه، خبر را بگويد. از پيشرفت كارهاى آقای [سیدمحمد] خاتمى، با توجه به تأييد كارگزاران [سازندگی] از ايشان، نگران هستند و از آقاى [سید رضا] زوارهاى و [محمد محمدی] رىشهرى كه [با نامزدی در انتخابات]، باعث تجزيه آراءشان شدهاند، گلهمندند و توقع دارند كه من كمكشان كنم و با توجه به اينكه بخشى از مردم،كارگزاران را هماهنگ با من مىدانند، به نحوي آن را علاج كنم. در دفتر خوابيدم.