اربعینی دیگر گذشت و آخر این هفته، ماه صفر دیگری به پایان میرسد.
امام خمینی دو ماه محرم و صفر را عامل زنده نگهداشتن اسلام میدانستند، چرا که در محرم قیام امام حسین علیه السلام و حادثه کربلا و بازخوانی پی در پی آن در قالب عزاداریها و در ماه صفر که به ماه عزای اهل بیت علیهم السلام مشهور است و درواقع عزاداریها به ماه محرم و روزهای عاشورا و تاسوعای حسینی خلاصه نمیشود بلکه امتداد آن تا ماه صفر و بزرگداشت اربعین حسینی و همچنین شهادتهای واقع شده دراین ماه که با رحلت نبی اکرم صلیالله علیه و آله و امام حسن مجتبی علیه السلام و سپس شهادت امام رضا علیه السلام به پایان میرسد، ماه صفر را نیز همچون ماه محرم، به ماه سوگواری برای خاندان نبی مکرم اسلام تبدیل کرده و برگزاری آئینهای مختلف دراین دوماه فرصت مناسبی را برای پرداختن به تعالیم اسلامی و هدف و مقصود اولیای الهی در رهنمون ساختن آحاد ملت به رستگاری و رسیدن به مقصد نهایی فراهم میسازد.
از منظر امام خمینی، عزاداریهای این دوماه موجب میگردد مردم با اهداف عالیه ائمه اطهار علیهم السلام آشنا شوند و فرهنگ عزت مندی و مبارزه با ظلم که از تعالیم ارزشمند اسلام و قرآن است زنده نگه داشته شوند. امام خمینی برهمین اساس اعتقاد دارد که یکی از خصلتهای ذاتی شیعیان از آغاز تاکنون مقاومت و پایداری دربرابر دیکتاتوری و ظلم است و این مقاومت درطول تاریخ تشیع به چشم میخورد و اوج آن شهادت تعدادی از ائمه معصومین علیهم السلام در این دوماه است.
اینکه امام خمینی میفرمایند: «مساله، مساله گریه نیست، مساله، مساله تباکی نیست، مساله، مساله سیاسی است که ائمه ما باهمان دید الهی که داشتند، میخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند تا آسیب پذیر نباشند» برگرفته ازهمین دیدگاه درباره دوماه محرم و صفر است.
در آستانه سالروز ارتحال حضرت ختمی مرتبت، رسول گرامی اسلام (ص) و سبط اکبر آن حضرت، امام حسن مجتبی علیه السلام و خروج از ماه صفری دیگر، گزیدههایی از سخنان امام خمینی که درباره لزوم گرامیداشت این دوماه و همچنین الگوگیری آن حضرت از مناسبتهای این دوماه است را تقدیم خوانندگان گرامی روزنامه مینمائیم.
***
*باید ماها و شماها در گفتاری که داریم و خصوصاً در این ماه محرّم و صفر، که ماه برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت - علیهم السلام - که با ذکر مصائب اهل بیت - علیهم السلام - زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و روضه خوانی. شیاطین به گوش شما نگویند که ما انقلاب کردیم، حالا باید همان مسائل انقلاب را بگوییم و مسائلی که در سابق بود حالا دیگر منسی باید بشود؛ خیر..
ما باید حافظ این سنتهای اسلامی، حافظ این دستجات مبارک اسلامی که در عاشورا، در محرّم و صفر، در مواقع مقتضی به راه میافتند، [باشیم؛] تاکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سیدالشهدا - سلامالله علیه - است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است؛ زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف تودههای مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم و منظم، دستجات عزاداری به عنوان عزاداری راه میافتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را حفظ کنید. البته اگر یک چیزهای ناروایی بوده است سابق و دست اشخاص بیاطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یک قدری تصفیه بشود، لکن عزاداری به همان قوّت خودش باید باقی بماند و گویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند، روضه را همانطور که سابق میخواندند و مرثیه را همانطور که سابق میخواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند برای فداکاری.
این خون سیدالشهداست که خونهای همه ملتهای اسلامی را به جوش میآورد و این دسته جات عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان میآورد و برای اسلام و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا میکند. در این امر، سستی نباید کرد. البته باید مسائل روز گفته بشود.
باید در همه منابر به این جوانهایی که گول خوردهاند - از این منافقین و امثال آنها - نصیحت بشود، دعوت به حق بشود. باید آنها را فهماند که اینهایی که شما را دعوت میکنند که به ضد جمهوری اسلامی قیام کنید، اینها با اسلام بَدند؛ با اسم اسلام، میخواهند اسلام را از بین ببرند. اینها یک روز با مقاصد اسلامی همراه نبودهاند. اینها نهج البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند؛ برای اینکه نهج البلاغه و قرآن را از بین ببرند.
(صحیفه امام، ج15، ص330 و 331)
*خطای یزید این نبود که سید الشهدا را کشته، این یکی از خطاهای کوچکش بود، خطای بزرگ این بود که اسلام را وارونهاش کرده بودند، و سید الشهدا به داد اسلام رسید، سید الشهدا اسلام را نجات داد. روضه سید الشهدا برای حفظ مکتب سید الشهدا است. آن کسانی که میگویند روضه سید الشهدا را نخوانید اصلاً نمیفهمند مکتب سید الشهدا چه بوده و نمیدانند یعنی چه؛ نمیدانند این گریهها و این روضهها حفظ کرده این مکتب را. الآن هزار و چهار صد سال است که با این منبرها و با این روضهها و با این مصیبتها و با این سینه زنیها ما را حفظ کردهاند؛ تا حالا آوردهاند اسلام را. این عده از جوانهایی که اینطور نیستند که سوء نیت داشته باشند خیال میکنند حالا باید ما حرف روز بزنیم! حرف سید الشهدا حرف روز است، همیشه حرف روز است، همیشه حرف روز را سید الشهدا آورده است دست ماها داده و سید الشهدا را این گریهها حفظ کرده است و مکتبش را، این مصیبتها و داد و قالها حفظ کرده؛ این سینه زنیها و این دستجات، و عرض میکنم اینها حفظ کرده. اگر فقط مقدّسی بود و توی اتاق و توی خانه مینشست برای خودش و هی زیارت عاشورا میخواند و تسبیح میگرداند، نمانده بود چیزی، هیاهو میخواهد.
راههای حفظ مکتب
هر مکتبی هیاهو میخواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمیشود. اینها اشتباه میکنند، بچهاند اینها! نمیدانند که این نقش روحانیت و نقش اهل منبر چی هست در اسلام، خودتان هم شاید خیلی ندانید! این نقش یک نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته، آن گُلی است که هی آب به آن میدهند زنده نگه داشته، این گریهها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را؛ این ذکر مصیبتها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را. ما باید برای یک شهیدی که از دستمان میرود عَلَم بپا کنیم، نوحه خوانی کنیم، گریه کنیم؛ فریاد کنیم. دیگران میکنند، دیگران فریاد میزنند وقتی یکی از آنها کشته بشود. فرض کنید که از یک حزبی یکی کشته بشود، میتینگها میدهند؛ فریادها میکنند. این یک میتینگ و فریادی است برای احیای مکتب سید الشهدا. و اینها ملتفت نیستند. توجه ندارند به مسائل.
همین گریهها نگه داشته این مکتب را تا اینجا و همین نوحه سراییها، همینهاست که ما را زنده نگه داشته، همینهاست که این نهضت را پیش برده، اگر سید الشهدا نبود، این نهضت هم پیش نمیبرد، سید الشهدا همه جا هست: کُلُّ ارضٍ کربلا. همه جا محضر سید الشهدا است، همه منبرها محضر سید الشهدا است، همه محرابها از سید الشهدا است.
نمیدانند این قشرهای سیاسی که چه خدمتی این منبر، این محراب، به این کشور کرده. اینها چنانچه ملی هستند - ما کار نداریم که آیا به خدا هم کار دارند یا نه - اگر ملی هستند، اگر کشورشان را میگویند میخواهیم، اگر ملت را میگویند که ما میخواهیم، اینها باید دامن بزنند به این روضه خوانیها، برای اینکه این روضه خوانیها این ملت شما را حفظ کرده، این روضه خوانیها و مصیبت و گریه است که کشور شما را حفظ کرده. بله، چنانچه یک مردمی هستند که روی همان نقشهای که طرح شده است، که باید قدرت اسلام گرفته بشود و قدرت روحانی گرفته بشود و قدرت خطیب گرفته بشود تا راه باز بشود برای آنهایی که باید استفاده کنند و استفاده کردند، آنها یک مردم دیگری هستند که با آنها نمیتوانیم حرف بزنیم. اما سایر مردم، اینهایی که مسجد میآیند، منبر را گوش میکنند، مطالب را گوش میکنند، همچو که به روضه میرسند، رد میشوند میروند، این از باب این [است] که ملتفت نیستند چه هست آن. روضه است که این محراب، که این منبر، را حفظ کرده. اگر آن روضه نبود، این منبر هم نبود، این مطالب هم نبود، آن حفظ کرده. ما باید به شهیدمان گریه کنیم؛ فریاد کنیم؛ مردم را بیدار کنیم.
(صحیفه امام، ج8، ص526 تا 529)
*در آن وقت، یکی از حرفها که هی رایج بود، میگفتند: «ملتِ گریه»؛ برای اینکه مجالس روضه را از دستشان بگیرند. اینکه همه مجالس روضه را آن وقت تعطیل کردند، آن هم به دست کسی که خودش در مجالس روضه میرفت و آن بازیها را در میآورد...
وقتی یک ملت در ماه محرم، سرتاسر یک مملکت، یک مطلب را میگویند، شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا. نه سیدالشهدا احتیاج به این گریهها دارد و نه این گریهها خودش - فی نفسه - کاری از آن میآید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع میکنند و یک وجهه میدهند، سی میلیون، سی و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرّم و خصوصاً دهه عاشورا، یک وجهه، طرف یک راه میروند. اینها را در این ماه محرّم، خطبا و علما در سرتاسر کشور میتوانند بسیج کنند برای یک مسئله. این جنبه سیاسی این مجالس بالاتر از همه جنبههای دیگری که هست. بیخود بعضی از ائمه ما نمیفرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند. بیخود نمیگویند ائمه ما به اینکه هرکس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش [بگیرد] اجرش فلان فلان است. مسئله، مسئله گریه نیست. مسئله، مسئله تباکی نیست. مسئله، مسئله سیاسی است که ائمه ما با همان دید الهی که داشتند، میخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههای مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیب پذیر نباشند.
مسائل اسلام، مسائل سیاسی است و سیاستش غلبه دارد بر چیزهای دیگرش. اجتماعاتی که اسلام بعضیاش را فرض کرده است، واجب کرده است و بعضیاش را بهطور استحباب و مبالغه در استحبابش کرده است اینها یک مسائل سیاسی است.
(صحیفه امام، ج13، ص322 و 323)
*این مطلبی که الآن القا کردهاند به جوانهای ما که تا کی گریه و تا کی روضه و اینها!؟ بیایید تظاهر کنیم. اینها نمیفهمند روضه چیست؛ و این اساس [را] کی تا حالا نگه داشته است، این را نمیفهمند، و نمیشود هم بهشان بفهمانیم. اینها نمیفهمند که این روضه و این گریه آدم ساز است؛ انسان درست میکند. این مجالس روضه، این مجالس عزای سیدالشهداء این آن تبلیغات بر ضد ظلم، این تبلیغ بر ضد طاغوت است. بیان ظلمی که به مظلوم شده تا آخر باید باشد. همینها در عین حالی که جوانهای خودشان که کشته شدند برایشان فریاد میزنند و چه میکنند، لکن بازی خوردند میگویند آن جوانها را از یاد ببرید! برای اینکه آنهایی که به اینها تلقین میکنند اساس را سیدالشهداء میدانند. اساسی که همه چیز را تا حالا نگه داشته، اوست. پیغمبر هم فرمود که انَا مْن حُسَینٍ (1) یعنی دیانت را او نگه میدارد، و این فداکاری دیانت اسلام را نگه داشته است، و ما باید نگهش داریم.
(صحیفه امام، ج10، ص120)
* در این ماه محرّم و صفر، که ماه برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه داریم
*این خون سیدالشهداست که خونهای همه ملتهای اسلامی را به جوش میآورد و این دسته جات عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان میآورد و برای اسلام و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا میکند
*سید الشهدا به داد اسلام رسید، سید الشهدا اسلام را نجات داد. روضه سید الشهدا برای حفظ مکتب سید الشهدا است
*جنبه سیاسی این مجالس بالاتر از همه جنبههای دیگر است. بیجهت نیست که ائمه ما میفرمایند برای من در منابر روضه بخوانید