کاخ کرملین طی هفتههای اخیر از کلیدواژگان خاصی در توصیف و حتی تشریح راهبرد خود در ادامه جنگ اوکراین استفاده کرده که مهمترین آنها «تغییر دکترین هستهای» و «تهدیدات نوظهور» است.
اخیراً رئیسجمهور روسیه اعلام کرده که قصد دارد به منظور تسهیل استفاده از تسلیحات هستهای، دکترین مرتبط با به کارگیری این نوع سلاحها را در کشورش منعطفتر کند. ولادیمیر پوتین بدون اشاره مستقیم به اوکراین تأکید کرد که لازم است کشورش خود را با «تهدیدات نوظهور» تطبیق دهد.
رمزگشایی از تعابیر جدید به کاررفته در مواضع پوتین و دیگر مقامات روسی چندان دشوار نیست: افزایش سطح تهدیدات ناتو در جنگ اوکراین از یک سو و حمایت تسلیحاتی آشکارتر و گستردهتر دو سوی آتلانتیک از کییف در این آوردگاه، سبب شده است مسکو قدرت تطبیق دکترینها و اصول راهبردی خود نسبت به اقدامات اخیر غرب را در قالب پیامهایی صریح به امریکا و بازیگران اروپایی مخابره کند. سطح تهدیدات ناتو در جنگ اوکراین به اندازهای فراتر رفته که خطوط قرمز امنیتی روسیه را زیر پا گذاشته است: ورود ارتش اوکراین به کورسک (واقع در خاک روسیه) با پشتیبانی مستقیم آتلانتیکیها صورت گرفته و جایی برای کنترل و مدیریت قابلپیشبینی صحنه منازعه برای مسکو باقی نگذاشته است. کاملاً گویاست که هرگاه سطح تهدیدات علیه یک کشور یا بازیگر تغییر یابد، چارچوب استراتژیک و متعاقباً، تصمیمات تاکتیکی آن نیز متناسب با سطح کنش و اقدام طرف مقابل افزایش پیدا خواهد کرد.