سالها زمان، هزینه، بودجه دولتی و اعصاب و روان و جسم افراد مصرف میشود تا یک نیروی کار بسیار ماهرتر و پردانشتر در حوزههای مختلف تربیت شده و به بازار کار وارد شود، اما آنچه که در واقعیت امر دیده میشود، انبوه بیکاران فارغالتحصیل و صاحبان مشاغل نامرتبط به رشته هستند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی یکی از موضوعات مهم بخش جوان جامعه ایرانی است که برای ورود به بازار کار به واسطه ورود به دانشگاه تلاش میکند. در سالهای اخیر اما این موضوع مطرح شده که آیا با تمام تلاش یک جوان دانشجو برای تحصیل، وی از بازار کار دورتر شده است، یا به فرآیند ورود به بازار کار از مسیر دانشگاه نزدیکتر میشود؟ پرسشی که پاسخ منفی به آن در اغلب موارد، باعث شده تا تمایل به ادامه تحصیل نیز (با انگیزههای شغلی) افت قابل ملاحظهای پیدا کند و تحصیل به طرحوارهای از شان اجتماعی و سرمایه نمادین فرد در جامعه به منظور فخرفروشی شخصیتی تبدیل شود.
این فرآیند البته خود محصول انبوهی از مشکلات و روابط در خارج و داخل محیط دانشگاهی است. بیربط بودن بخش قابل ملاحظهای از دروس دانشگاهی (بخصوص در رشتههای فنی و علوم انسانی) به بازار کار، دور بودن فضای آموزشی از فضای زنده کار (در همه رشتهها به ویژه هنر) و صنعت و اقتصاد محور نبودن نهاد آموزش عالی در ایران، از عوامل تشدید این مشکلات و روابط چالش برانگیز در دانشگاه هستند.