شماری از زنان افغان بهدلیل هراس از طالبان و بیکاری، به بیماریهای روانی مبتلا شدهاند. حتا برخی از این زنان برای فرار از مشکلات به خودکشی فکر میکنند.
مریم رضایی ۲۲ ساله از روزگار خوش خود پیش از سقوط حکومت پیشین افغانستان به دست طالبان قصه میکند.
او میتوانست هم به تحصیلات عالیاش بپردازد و هم در یک ایستگاه رادیوی محلی در هرات کار کند.
اما این روزها به مریم رضایی، به کابوس مبدل گردیده، خانه نشین شده است و دیگر خبری از کار و تحصیل و حضور در جامعۀ نیست.
خانهنشین شدن سه ماهه او را به بیماریهای روانی به ویژه افسردگی مبتلا کرده، حتا این که هر ازگاهی به خودکشی برای فرار از رنجهایش میاندیشد.
بانو رضایی میگوید: "وقتی فکر میکنم آزادی، امنیت و حقوقی ندارم و تمام دست آوردهای خود را از دست دادم، واقعاً برایم سخت است. این باعث می شود حالت روحی خود را از دست دهم و خود را انسان پوچ بدانم، حس میکنم در اسارت هستم و منتظر مرگ خود هستم."
روایت زنان هم چون مریم از حاکمیت طالبان به معنای پایان روزهای خوش آزادیهای اجتماعی بهویژه برای زنان است.
آنان وضعیت کنونی بیشتر زنان زیر پرچم طالبان را محکوم به حبس ابد توصیف میکنند.
شایسته افغان کارمند یکی از ادارههای دولتی و باشندۀ کابل نیز از این وضعیت رنج میبرد.
او نیز مانند هزاران زن دیگر کارش را از دست داده و بیکاری، برایش افسردگی روحی بهبار آورده است. او میگوید از یک سو ارزشهایی را که برایش مهم است از دست داده و از سویی هم در این بنیۀ اقتصادی بیشتر زنان از هم فروپاشیده است.
بانو افغان میافزاید: "زیادتر از وظایفشان برکنار شدند و فعلاً وظیفهشان معلوم نیست و از اینکه آیندهشان معلوم نیست، روی فکر و اعضابشان تاثیر منفی گذاشته است و حالت روحیشان را خراب کرده، حالا همه زنان بیکار در حانههای خود استند، روحیه من خیلی خراب شده، کارم را از دست دادم و نگران آینده خود هستم."
بیش از دو ماه از تسلط طالبان بر افغانستان میگذرد و طالبان در این مدت به بیشتر زنان اجازه آموزش و کار را ندادهاند و پیامد این کار طالبان، مبتلا شدن شماری از زنان به بیماریهای روانی است.
هر چند آمار دقیق مبتلایان به بیماریهای روانی در افغانستان با تسلط طالبان وجود ندارد، اما ازدحام در معاینههای پزشکان رواندرمان افزایش یافته است.
ولید حسینخیل روان پزشک است و در گوشه یی از شهرکابل معاینه خانه دارد.
آقای حسینخیل علت عمده شیوع بیماری روانی در میان زنان را خانهنشینی، بیکاری و فقر میداند.
آقای حسینخیل میگوید: "افسردگی به دلایل فقر، بیکاری، مشکلات اقتصادی، بیکاری بوجود میاید که بیشتر زنان متاثر میشوند، در افسردگی فرد کمخواب میشود، اشتهایش از بین میرود، از اجتماع دور میشود، پرخاشگر میشود، وزن خود را از دست میدهد، ارتباطات اجتماعیشان خراب میشود، از تجمعات دور میشوند، فکار خودکشی پیدا میشود که خیلی خطرناک است."
با سقوط رژیم طالبان در سال ۲۰۰۱ میلادی توسط ائتلاف جهانی به رهبری ایالات متحده امریکا، فصل جدید برای رشد زنان در افغانستان باز شد.
در مدت بیست سال اخیر زنان در کنار آموزش حق کار را داشتند.
اما با تسلط دوباره طالبان، برخی از زنان افغان معتقدند که از حقوق اساسیشان یعنی حق کار و آموزش محروم شدهاند.
وحید نورزاد، مسئول بخش صحت روانی شفاخانه حوزوی هرات میگوید که افزون بر مبتلا شدن زنان به بیماریهای روانی، خشونت خانوادگی نیز بر زنان در دوران حاکمیت طالبان افزایش یافته است.
آقای نورزاد میافزاید: "بیشتر بیماران ما را دراین اواخر خانمها تشکیل میدهند، فعالان حقوق زنان، کارمندان دولتی، خبرنگاران و کسانی که در حکومت قبلی فعالیتهای اجتماعی داشتند و حالا مصروفیت و کار خود را از دست دادند، در این روزها واقعاً بیماران ما زیاد شده، یک بخش بیماران ما از سبب فقر و بیکاری است که در این اواخر خشونتهای خانوادگی در برابر زنان و کوکان زیادتر شده."
روان شناسان برای مبتلایان به بیماران روانی، تغییر محیط زندگی، تفریح و سفر را پیشنهاد میکنند، اما در شرایط کنونی افغانستان و وضعیت بد اقتصادی، بسیاری از زنان قادر به عملی ساختن این پیشنهادها نیستند.
با این وجود، روانشناسان هشدار میدهند که تداوم محدودیت بر آموزش و فعالیت زنان، شمار بیماران مبتلا به بیماریهای روانی را به بالاترین سطح خواهد رساند و حتی برخی از این بیماران به سناریوی خودکشی روی خواهند آورد.