کلمه – امیر آخولقه
بهمن ماه ۹۸ در حالی در ایران به نیمه رسیده است که در طول قریب به سه ماه گذشته خاک وطن خاطره های خون آلود و بهت آلود و بغض آلودی را یک به یک در دل خود ثبت کرد؛ خاطراتی تلخ و تیره و تند که هریک در هر سرزمینی رخ داده بود برای برکناری حاکمان بی کفایت و نامشروع کفایت میکرد الا ایران که مهد مردمان صبور و رنجور از مظالم دی و دیجور است!
سرزمینمان و ما مردمان تکه تکه شده و سرکوب شده اش در این ایام، چونان سالیانی پیش، سال را چنان تلخ کام به پایان میبریم توگویی تاریخ حیات مان از عهد مغول و حمله تاتار و بردار کردن سربداران و سرکوب مشروطه و کودتای ۲۸ مرداد یک به یک و تند تند نه چون بازخوانی تاریخ که چون بازگشت به تاریخ در زندگی روزانه مان ورق میخورد و هویت و عزت و شرافت ایرانی مسلمان را به یغمایی خشونت بار نوید میدهد.
هموطنان مان در شورش بر رنج نان و ننگ تبعیض و زجر تحقیر و زهر دروغ در خیابان های شهرهایشان سرکوب میشوند! گلوله میخورند! بازداشت میشوند و بعد بازماندگان شان به جبر مراسم ختم و چله کشتگان خود در نهان و به خفیه برمیگذارند و باز به حبس و خفقان و ننگ تهدید میشوند و از مجلس ختم به محبس خصم در می آیند و ما مردمان ایران و هموطنان آن شریفان که جان خود در دست گرفتند و بر مذلت عزت شان شوریدند از حاکمان میشنویم آنها اراذل بودند و اشرار!
مزدور اجانب بودند و اغیار و مأمور سست کردن بنیان های حکومتی بودند که آمارهای رسمی فلاکت و تورم و بیکاری و اعتیاد و امید به آینده اش جایی برای تخریب و نفوذ عوامل دشمن باقی نگذاشته است.
هموطنان کرد غیورمان که درد گرسنگی و بیکاری و نبود شغل را با حمل سنگین ترین بارها و گذر از سهمگین ترین راه های کوهستان های سرد و مرگناک، چونان گرفتن زندگی و هست و نیستشان در مشت، پشت سر میگذارند میبینیم و کشته شدنشان را با گلوله و مدفون شدنشان را در برف و بهمن و سقوط شان را از کوه میشنویم و آنگاه میبینیم که حاکمان آنان را قاچاقچی می نامند و تهدید به بازداشت میکنند و دست آخر وعده میدهند که باید قوانین را برای اخذ مالیات و تعیین راه های مجاز برای کولبری اصلاح کنند. اصلاح راه کولبری نه ایجاد شغل بجای کولبری!
و از پس اینهمه دروغ، آنچه آتش به جان ملت میزند سیستمی دروغ گو و دروغ ساز و دروغ زی است که میتواند پس از کشتن ۱۷۶ نفر با شلیک موشک، پس از آتش زدن اینهمه جان سه روز تمام به همه ما و تمام دنیا دروغ بگوید تا آبرو و هیمنه موشک پرانی اش به آمریکا تحت الشعاع کشتن مردمانی بیگناه قرار نگیرد!
همانطور که میتواند درباره کشته شدن ۷۰ نفر انسان که برای تشییع پیکر سردار آن نظام میبایست در معبری تنگ نمایش شکوه جمعیت را اجرا میکردند و بی خبر از نقش مرگناک شان به آغوش مرگ روند، هیچ و به معنای دقیق کلمه هیچ نگوید و به جمله بی روح و مضحک «این مورد در حال بررسی است» اکتفا کند!
در سیستمی که حیات و مماتش بر دروغ استوار است تا سستی آمریکا و ضدانسانی بودن غرب و ناامن بودن کانادا و اروپا و هرجای دیگر جز اینجا را بر جبین کشتگان ما چه در زمین و چه در هوا حک کند چه میبینید؟
اینجا دروغ گاهی رخ نمیدهد. به ضرورت نیست. از سر اجبار نیست. اینجا راستگویی به اجبار است و ضرورت بر دروغ استوار است. سیستمی معتاد به دروغ که چون افیون از دستان لرزانش بگیرند و بر ترک اعتیاد این مذلت ش بنشانند نه چون بیماری است که می پذیرد این افیون گشاینده راه مرگ است و شفا در ترک است بل چون مجرمی است که افیون دروغ ذات و خمیرمایه او شده و در استخوانش نشسته و چون بر ترک ش مجبور سازی تا دم آخر دست از هاضمه زهرآگین و هزیمت حزین خود به مرگ نمیکشد و ملتی را با خود به نیستی میکشاند.
دروغی که برای نسل امروز که در آستانه جوانی است نخست بار و به روشنی در شامگاه ۲۲ خرداد ۸۸ رخ نمود. آنگاه که آنان دیدند رای شان به یغما رفت و در طلب آن کشته شدند و پاسخ نه از مجلس که از محبس گرفتند.
منتخب شان با تابلوی دروغ ممنوع، آنان را، مردم ش را خط قرمز خود دانست و پای بر کرامت و عزت و احترام شان فشرد و وظیفه نظام را صداقت و راستگویی و حفظ امانت دانست و در مقابل رهبر نظام سیاسی که به پشتوانه حرس و خدم و حشم و امنیه اش خط قرمز را خود انتخابات دروغین تعیین کرده بود، از همان تابلوی دروغ ممنوع لرزید و بر جان ملت تازید! آن تابلو و گفتن آن سخن، آن هم مقابل کسی که جام افیون دروغ را به همراه شورای نگهبان و سپاه و صدا و سیمای خود بالا برده چه معنا داشت؟
آن دروغ اما سرشت حکومت را برای نسل جوانی که در فضای سرکوب و سانسور دهه ۷۰ و ۸۰ برآمده و بالیده بود به خوبی نمایان کرد.
از آن دروغ تا دروغ دی ۹۶ و تا دروغین روز امروز، دمی بر نظام جمهوری اسلامی بی تباهی افیون دروغ ممد حیات نشده است. آنچه از وعده و وعید دولت بنفش هم بر زبان ها آمد جلوه نوینی از دروغ گویی بود که نمیتوانست ترک شود. راهی نبود جز آنکه دروغ ها شیک تر و تمیزتر گفته شود؛ رفع حصر، دولت راستگویان، آزادی اینترنت، فعالیت شبکه های اجتماعی، رفع مزاحمت وزارت اطلاعات برای منتقدان و نویسندگان و حمایت از تولید و رخت برکندن حمایت دولت از دلالی و واسطه گری خصولتی های دردانه و سیاستهای کاسب کارانه.
اما آیا دروغ تمیز و کثیف داشت؟
آیا این سیستم میتواند راست بگوید؟ این پرسشی بنیادین است که پاسخ را دستکم در آتیه مواجهه ملت و فعالان آزادیخواه و اصلاح جو تحت تاثیر خود تعریف خواهد کرد.
با یک سیستم دروغگو که به دروغ به عنوان یک رفتار ثابت و مستمر و سیستماتیک اعتیاد یافته و آن را موجه و مشروع و موجب تداوم و استمرار می داند چه نوع مواجهه ای باید داشت؟
در هنگامه انتخابات، در هنگامه تشییع پیکر ها، در هنگامه اعتماد به رسانههای آزاد، در تمامی هنگامه هایی از این دست مواجهه کسانی که خود را مدافع حقوق ملت، تغییر خواه اصلاح طلب و آزادی خواه می نامند و می دانند با سیستمی که دستکم یک دهه در روند سرکوب جریان های اصلاحی، آزادی خواهی و منتقدان و مخالفان و از همه فراتر ملت و برکشیدن نهادهای سرکوب شبه قانونی همچون شورای نگهبان، رسانه ای چون صدا و سیما، نظامی چون بسیج و سپاه و اخته سازی دولت و بی ثمر کردن مجلس، بالیده و اکنون سربرآورده و با میراث انقلاب رهایی بخش ۵۷ همان کرده که معاویه با میراث پیامبر کرد و دین مساوات و حریت را به فرقه تبعیض و اسارت مبدل ساخت، چه خواهند کرد و آیا همچنان در رویای رویارویی با «جمهوری اسلامی» سیاست می ورزند و آرمان می سازند و واقع بینی پیشه میکنند یا تصمیمی متفاوت و بر مبنای شناخت تصویر کنونی نظام سیاسی ایران اتخاذ خواهند کرد؟
اینهمه و بیش از این دغدغه هایی است که در روزهای آتی با مخاطبان ارجمند به اشتراک خواهیم گذاشت تا در هم اندیشی همدلانه سخت و دردناک و تاریخی به راه های گذر از این تنگنای بلا و مسلخ معنا دست یابیم یا دستکم از رنج و مشقت و مصیبت یکدیگر بکاهیم.