مصطفی فقیهی: هنگام مشاهده فیلم، باور نمي كردم آنچه می بینم، از آنِ حاتمي كياست؛ شاید این سوال در ذهن بسیاری شکل گرفته باشد که چرا او در سالهاي اخير، پله ها را يك به يك عقب طي مي كند؟ حاتمی کیا در ايام دولت احمدي نژاد، گلايه بسيار داشت و به صراحت گفت، نه اپوزیسيونم و نه پوزیسيون؛ اما باید به او یادآور شد که هر چه خواهي باش، اما «ابراهیم» بمان و سفارشي ساز نباش؛ آنهم در اين حد نابخردانه و سطحی! «خروج» بیشتر بهانه ای است تا حاتمی کیا، بیانیه اش را بخواند، بیانیه ای در ظاهر علیه رییس جمهور که در باطن از این هم فراتر می رود و اینجاست که نسبت دادن این همه بی تدبیری به نظام، از فیلمسازی که خود را وابسته به نظام می خواند، جای شگفتی دارد. اکنون با تماشای چنین اثری که کمتر شباهتی به یک فیلم سینمایی در اندازه های استاندارد رایج سینمای ایران داشت، چه رسد به استانداردهای موردانتظار از حاتمی کیا، مغموم و محزون مي گويم، پايان و سقوط حاتمي كيا فرا رسيده و ديگر عصر و زمانه محمدحسين مهدويان و سعيد روستايي هاست و به قول دیالوگ معروف «آژانس شیشه ای» در دورانی که حاتمی کیا واقعا در اوج بود و نه در «اوج»، باید گفت: گویی «دههات گذشته مربی»!