زهرا ربانی املشی
فاجعه سقوط هواپیمای اوکراین توسط موشک پدافند هوایی سپاه پاسداران، که منجر به شهادت جانگداز ۱۷۶ تن از جمله تعدادی نخبگان کشور شد، ضایعه ای هولناک و جبران ناپذیر است که نشان از بی کفایتی حاکمان دارد؛ و اساسا علل مهاجرت این عزیزان و دیگر جوانان دور از وطن هم از همین بی کفایتی سرچشمه می گیرد؛ چرا که:
اولا: متاسفانه فضای سیاسی کشور را چنان تنگ کرده اند که دانشگاه ها را از حالت علمی به محل منازعات سیاسی بدل نموده و دانشجویان طالب استقلال و آزادی را با انگ مخالف نظام و برانداز، اخراج، ستاره دار، زندانی و محروم از تحصیل نموده اند. که دانشجو ترجیح می دهد برای کسب علم به محیط آزاد مهاجرت کند.
مگر مشروعیت نظام در گرو اجرای عدالت و رفع ظلم و تبعیض نیست؟
نظامی که داد مظلوم نستاند و بر سر ظالم فریاد نزند و عدالت را حاکم نکند چه مشروعیتی می تواند داشته باشد؟!
چه ظلمی بالاتر از اینکه کشته شدن صدها تن انسان به ستوه آمده از فقر مالی، در آبان ماه؛ و قتل ۱۷۶ نفر در فاجعه برخورد موشک به هواپیما را نادیده بگیریم یا کمرنگ جلوه دهیم؟
ثانیا: بالاتر از این فاجعه جانگداز، دروغگویی مسئولین ذیربط است.
حضرت علی(ع) در نامه ای خطاب به مالک اشتر، بر شفاف بودن رابطه بین حاکمان و مردم تأکید کرده و می فرمایند که مسئولین باید جهت ایجاد اعتماد در مردم، با آنان شفاف باشند.
ماجرای سقوط هواپیما از ابتدا روشن بود و حضرات قصد سرپوش گذاشتن بر واقعیتها را داشتند و اگر چنانچه فشار خارجی نبود حتما با عنوان کردن نقص فنی قضیه تمام می شد.
مردم نجیب ایران تا کی باید تاوان بی کفایتی مسئولین را بدهند؟ و تا کی باید خون بی گناهان بر کف خیابانها و بیابانها بریزد و هیچ قانونی تغییر نکرده و هیچ مقصری تنبیه نگردد؟
امید است مسئولین از راه اشتباه خود بازگردند و صداقت و راستگویی را شیوه خود قرار دهند تا شاید اعتماد از دست رفته مردم به آنان بازگردد.