فضای کنش ارتباطی آمریکا در برخورد با ایران مبتنی بر معادله فشار حداکثری است. الگویی که با نشانههای دیپلماسی اجبار پیوند یافته است. برای مقابله با چنین شرایطی لازم است تا ایران درک دقیق، راهبردی و رآلیستی از الگوی کنش آمریکا داشته باشد. واقعیتهای سیاست آمریکا و تیم سیاست خارجی دونالد ترامپ مبتنی بر تداوم فشارهای سیاسی، بهرهگیری از سازوکارهای نمایش قدرت و حداکثرسازی تحلیل اقتصادی است. هدف ایالات متحده آن است که ایران را از طریق فشارهای اقتصادی در وضعیت تسلیم، مماشات و سازش قرار دهد. چنین رویکردی با ضرورتهای دیپلماسی سازنده مورد نظر ایران مغایرت خواهد داشت. در نگرش آمریکاییها هرگونه انعطاف ایران به مفهوم پذیرش ضعف، تهدید و مخاطره محسوب میشود؛ بنابراین لازم است تا ایران نسبت به واقعیتهای راهبردی سیاست آمریکا در برخورد با خود وقوف داشته باشد. آگاهی از سیاستهای راهبردی آمریکا نیازمند درک تاریخی از معادله سیاست قدرت است؛ بنابراین هرگونه مماشات، انگیزههای آمریکا در برخورد با تداوم سیاست فشار علیه ایران را افزایش خواهد داد. بخشی از سیاست راهبردی ایران مبتنی بر آمادگی در برابر تهدیدات نظامی خواهد بود. آرایش راهبردی ایران بهگونهای است که میتواند اراده کنش متقابل را افزایش دهد. آرایش نظامی و راهبردی به مفهوم نادیده گرفتن دیپلماسی تلقی نمیشود. ایران نیازمند سازوکارهایی است که اولا مبتنی بر مدیریت بحران باشد، ثانیا معطوف به تلاش برای کنترل تهدیدات از طریق اتخاذ سیاست قدرت حاصل شود. روند موجود در سیاست امنیتی آمریکا به گونهای است که هرگونه انعطافپذیری را با تهدیدات و فشار سیاسی بیشتر پیوند خواهد داد.