من در زمرهی افرادی بودم که غالبا شبها در مسجد سپهسالار به سر برده و ناظر و شاهد جلسات پرشور و طوفانی این انجمن بودم. از طرف دیگر روزها را نیز به مجلس رفت و آمد کرده و در روزهای قبل از بمباران مجلس غالبا آب و فشنگ و غذا به مجاهدین متمرکز در مجلس میرسانیدم. به طوری که به خاطر دارم روز قبل از بمباران سه مرتبه از منزل خود به مجلس رفته و برای مجاهدین نان و فشنگ بردم. صبح روز بمباران مجلس [سهشنبه ۲ تیر ۱۲۸۷] من در راس ۱۱ نفر مجاهدین، مامور مبارزه با قزاقها شدم و در گوشهای از طاق مسجد پنهان شدم.